جدول جو
جدول جو

معنی سرکه پیشانی - جستجوی لغت در جدول جو

سرکه پیشانی
(سِ کَ / کِ)
ترشرو. (غیاث). کنایه از اخم رو و بیدماغ. (آنندراج) :
به نان خشک قناعت نمیتوان کردن
چه نعمتی است که افلاک سرکه پیشانی است.
صائب (از آنندراج).
سرکه پیشانی اگر باشد پسر در روز رزم
هیچ از آن شمشیر دندان دلیران کند نیست.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرکه پیشانی
اخمو ترش رو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گره پیشانی
تصویر گره پیشانی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، دژبرو، عبّاس، بداخم، زوش، ترش رو، عبوس، تندرو، ترش روی، بداغر، سخت رو، متربّد، روترش، اخم رو، تیموک، عابس برای مثال کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی (سعدی۲ - ۵۹۶)
فرهنگ فارسی عمید
(سِ کَ / کِ فَ / فِ)
کنایه از سختی در عبارت، بدگویی کردن، طعنه زدن. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(گِ رِهْ)
کنایه از اخم رو، بیدماغ و این فعل راگره بر جبین زدن و گره در ابرو زدن و کردن و گره برابرو زدن و آوردن و انداختن و گره بر رو زدن و گره گشتن ابرو گویند. (بهار عجم) (آنندراج) :
طلب کردند نافرجام گویی
گره پیشانیی آژنگ رویی.
نظامی.
کبر یکسو نه اگر شاهد درویشانی
دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی.
سعدی (بدایع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرکه فشانی
تصویر سرکه فشانی
سرکه ریزی، بد گویی طعنه زنی
فرهنگ لغت هوشیار
ترشرو عبوس اخمو: کبر یکسونه اگر شاهد درویشانی دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی. (بدایع سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار